- بسمالله الرحمن الرحیم-تجدیدنظری به سیمای عاشورا- بخش-سوم- مذهب های موازی باشیعه بوجود امدندکه بسیارقدرتمند شدند- ورژیم امویان کاری به انهانداشتند بلکه انهارا هم تقویت میکردند-در زمان عثمان- معاویه علیه العنت فهمیدکه اصول دین اسلام وشیعه بسیارمستحکم است- سعی زیادیکرد که جریان امامت رالوث کند لذا پول زیادی دادکه بگویند هدف غدیرخم مطالب زیادی بود ولی کوچکترین بحثی راجع به جانشینی نداشت- ولی درفروعات واحکام پول زیادی راهزینه کردکه از وضو گرفته تا اخر تغیر پیدا کند ومیدانستچناچه جا بیفتد وعادت شود ودیگر قابل باز گشن به این سادگی نیست .لذا مسیر امت با بنی هاشم برخوردپیدا میکند واین عمل توسط صحابه انجام گرفت-دوتا اینهازیردرختی باهم صحبت میکردند یکی از انها گفت وامصیبت برای ایندگان ماچیزی را سالم نگذاشتیم رفیق اش گفت درست است وراه پیداکردن هم سخت نیست منظوراش اهل بیت مکرم صلواته الله علیه واله والسلام است- نفر اول گفت من از این پس توبه میکنم وجبران میکنم- ایشان از پولی که از معاویه گرفته بود کاخی درکوفه داشت حضرت علی علیه السلام بهحکومت رسید جوانان روزی به حضرت گفتند اگر جریان غدیرخم درست باشد شما یک ندا میدادید کارتمام بود- حضرت صلواته اللهعلیه واله والسلم چهل صحابه را کهدرغدیر خم احضار کرد وهم بیانات امام علیه السلام تائید کردند وگفتند از ترس سکوت کردیم- این معاویه درعرفات هم ترور میکرد از ترس او درعرفات هم جرئت حق گوئی نداشتند-حضرت علی علیه السلام فرمودند اگرفلانی بیاید وحقایق بگوید میپذیرید گفتندبلی یا علی علیه السلام- ایشان امد نمیدانست جریان چیست- حضرت صلواته الله علیه واله والسلم فرمودندمطلبی از شما سئوال میکنم حواس ات خوب جمع باشداگر جواب درست راندادی- صورت بدجورپیس میشود که مانند سامری روی خود میپوشانی واز مردم فراری میشوی ایشان گفت اماده ام امام پرسیدند که ایا غدیرخم راجع به جانشینی من بود یانبود ایاشن رنگ از چهره پرید وچون درشام گفتهبود که غدیرخمراجع جمشینی حضرت علی علیه السلام نبوده است اگر بگوید موردلعنت ونفرت امویان بخصوص معاویه میشودمدتی درنگ کرد وگفت من بادوگوش شنیدم خطبه غدیرخم رادرباره همه چیز بود بجزجانشنینی شمارامن درک نکردم- حضرت علیهالسلام فرمودند:" پیس باش": ناگهان این چهره بقدری کریه شد که همه سرا پائین انداختند وشروع به اخ اخ گفتن کردند ایاشن سریع بهخانه رفت وخودرا دراینه دید وسرانجام انکاخ رافروخت درحاشیه شهرخانه ساخت وکم بیرون میامد وچهره خود را تمام میپوشاند کس ی اورا میدید وبااوصحبت میکرد ومیگفت چهرهات رانشانبده تا تورابشناسم امتناع میکرد وان اقامیفرمود نکندتوهمان هستی وچهره اوراباز میکرد ومیگفت ازمن دور شو-وجوانان گفتند حضرت علی علیه السلام حقایق برای ما روشن شد ولیدشمنان لحظه ای ساکت نبودند مداوم شیطنت میکردند ومعاویه گفت کتابهائی رابنویسید ودرزیر خاک کنید وپس ازمدت مدیدی از زیر خاک بیرون اورید-مذهب خصوصیاتش مقدس میشود وکم کم در سنتها اخلاق واحکام ومعنیتها وایئن ها یک ملت جا باز میکند- ومراسم های عمومی ومراسم های تاریخی پیدا میکند که درتقویم ملتها بخشی رابه متعلق خود میکند-که در زمان هیتلر به همان اندازه حزب نازی قدرتمند بود-وجزو هویت فرهنگی جامعه میشود- ولو هیچ سازمانی انرا کنترول کندوسرانجام حکومت هارابه اسارت خود درمیاورد وبهترین حمایت گر برای حکومت ها میشود- وچناچه مدتی پاین کشیده شود باز شروع به ایستادن میکند—ادامه دارد